اکران فیلم شیار143
دیشب به همراه مادر جون و خاله اینا سعید و دایی جون رفتیم برا تماشای فیلم شیار143 که بلیطش رو دایی جون با تخفیف برامون خریده بود اول که رفتیم داخل شما خواب بودین که البته کمی بعد بیدار شدین.وقتی همه جا تاریک شد گفتم شاید بترسی و گریه کنی که از اونجایی که دخمل ماما خیلی شجاعه با کمال تعجب نگاه میکردن ماشالله به گلدختر خودم در طول نمایش فیلم هم گاهی بهونه میگرفتی که با همکاری پدر جون و مادر جون و البته بابایی شما تا وسطای فیلم آروم موندی بعد از اون هم شیر خوردی و خوابیدی.تو سینما شیرینکاری در می اوردی که میخواستم بخورمت اما اونجا باید آرومت میکردم. راستی اینم باید بگم که این اولین باری بود که سینما میرفتی. فیلم خیلی خوبی بود.و همی...